Diary Of A Mad Man

یه گرگ درون من زندگی میکنه...

Diary Of A Mad Man

یه گرگ درون من زندگی میکنه...

FC

سلام

یکم ناراحتم جدی نگیرید...

خوب،اول اینکه من هم بعد از مدتها به جمع کاربران غیر Dial Up پیوستم بالاخره!

همین!

با بعضیا هم آشتی کردم!آخه بعضیا اعتراف کردن که اشتب کردن!

دکتر لعنتی!

بلاگ Youthanasia راه اندازی شد...

دلم تنگ شده بود واسه اینجا...اما بیشتر از همه دلم واسه فن کلاب تنگ شده...خیلی دوسش دارم مثل بچه ام میمونه یجورایی خصوصا اون بخش Rock 'n Metal و از همه مهم تر تاپیک موزیک ویدئو...

این آخریا به این موضوع پی برده بودم که من از همه پرت ترم!حتی از نریمان آوریل!یکم سعی کردم خودم رو بکشونم سمت بقیه اما الان دقیقا برعکس شدم...مثل اینکه دور باشم بهتره!سرمون تو کار خودمون باشه راحت تر و محترم تریم!

میشم عین قبل!برای خود فنکلاب میام تو فنکلاب!اون خیلی با ارزش تره!نمیدونم اینجوری بودید یا نه،خیلی از ماها وقتی عضو جدید بودیم،وقتی آن میشدیم اصلا یه ذوقی میکردیم که نگو!اما بعدش کم کم اون حس کم میشه و شاید هم نیست و نابود!اما واسه من هنوز هست،هنوز عشق این رو دارم که تاپیک بزنم و اون زیر اسم تاپیک بنویسه:Brutalhellblazer...بهم یه احساس خوب میده...

هنوز عشق اینرو دارم که برم تو تاپیکهای قدیمی 6ماه پیش و دوباره بحثها رو بخونم،تو تاپیک موزیک ویدئو پست بدم...میدونی،به خودم خیلی حاال میده..جدا از اینکه بحث دوستی و اینا باشه...

زنده باد فنکلاب!!برای همیشه!

-----------------------------------------------------

بعدش:

Sometime Try To Suffer Yourself Produces Less Pain Than Trying to Suffer Another Guy

همیشه همه چیز اونجوری که پیش نمیره که انتظارش رو داریم...

همین

ممنون

فعلا!







من:قبلش و بعدش!

سلام

خوش میگذره؟

یچیزی نوشتم،در حد مرگ!اسمش رو هم گذاشتم Ammonium Perchlorate،فقط یه اسم موقته البته،چون فکر میکنم بعضیا،شاید خودم هم،شبیه آمونیوم پرکلرات هستم،دیگه اگه نمیدونید آمونیوم پرکلرات چیه مشکل خودتونه!یکم احساساتی شدم...

با تشکر ازمامان جونم که با اینکه خیلی اذیتش کردم این چند روز اما کمکم کرد خیلی...ممنون مامان!خیلی زیاد!

یکم طبق معمول از دیوانه گری هایمان بگوییم!با بابام رفتیم بیرون یکم خرید کنیم،تو راه برگشت بابام پخش رو روشن کرد یکم موزیک گوش بدیم،منم دیدم خالی از عریضه نذارم فضا رو،یهو گفتم:"بابا امروز سوم چاک شلداینر ه آهنگ نزار روحش تو قبر میلرزه"بابام ترکید هرچی از دهنش در اومد(البته این هرچی فحش نیستا،یکم کلمات عجیب غریب!) بهم گفت حال داد کلی خندیدیم!دیگه گیر داده هرکاری میکنیم میگه امروز سوم همینیه که امین گفت!

حالا این هیچی!ظهر داشتم با یکی صحبت میکردم در مورد موسیقی،بحث رسید به Amon Amarth یهو طرف برگشت گفت:"آره این آلبوم آخرشون To Life in and Under Dog خیلی آلبوم خوبیه!!!(اسم صحیحش اینه:Twilight Of The Thunder God !!!)یعنی من وسط خیابون ترکیدم از شدت خنده!دلم درد میکنه هنوز!(البته،تلفظ صحیح اسم یه آلبوم به هیچ وجه سواد موسیقی نمیاره،یادتون باشه)

محرم هم با همه ی قشنگیهاش و زشتی هاش تموم شد،رفت تا سال دیگه،ولی باعث شد من یکم دیگه فکر کنم،یا شاید بشه بهش گفت:"تجدید نظر"!

راستش،از بدیهاش که به قول احسان"دختر بازی روز عاشورا" و دویدنهای غیرعقلانی برای غذا و چایی و شیر کاکائو باشه بگیر تا خوبیهاش که احساسات پاک خیلی ها برای یک کار خوب باشه و کم شدن از لودگی های مسخره ی تلویزیون....همه و همه یجورایی خاصه همین یه مدت کوتاهه،شاید بهتره یکم خوبیهاش رو ببینم من...

چیزای خوبش،این که بعضیا خالی میشن،بعضیا تموم احساساتشون رو تو این ماه خالی میکنن بدون اینکه بهشون توجه بشه،خیلی راحت،ولی در حالت عادی باید با ترحم های لعنتی مبارزه کنن که خب سخته که هیچی،واقعا عذاب آوره...

بدیهاش هم،اینه که بعضی ها کلا عادت به ساندیس و شیر کاکائو و غذا و اینا کردن!چه واسه آغا!!!چه واسه حسین...بعضیا هم که غذای حسین رو بیشتر از خودش دوست دارن مثل اینکه!

خب هر چیزی خوبی و بدی ای داره،اما من فکر میکنم بدیهاش بیشتر تره،یکی هم برعکس فکر میکنه پس به این نتیجه میرسیم که امین باید از خوردن و آشامیدن خودداری کنه،مخصوصا از نوع شکریش!!قند خونم میره بالا قاطی میکنم!

عوظر میخواییم!

محرم رو بیخیال!بچسبیم به زندگی عادی!

امشب شدیدا زده به سرم!!!یک سری رفتارهای غیر عادی از خودم بروز میدم!!!

(من کی به سرم نمیزنه؟؟واقعا!!!)

همین دیگه،خدافیز!!

---------------------------------------------------

بعدش نوشتم 1:خطاب به بعضیا که با بعضیای دیگه میرن بیرون،زنگ میزنیم مزخرف میگن:

عزیزم،یکم فکر کن!نوبت تو هم میرسه...زودتر از اونچه که فکرش رو بکنی!

آقای بعضیا!دارم برات!(البته از اون نوع متداولش که برای احسان بکار میره نه،نوع تهاجمیش!)

بعدش نوشتم 2:احتمالا ازاین بعدش نوشتم ها بازم اضافه میشه به این پست،خیلی هول هولکی نوشتمش!!!





زرشک!

سلام

یکم دلم گرفته(البته نه از اون نوعیش که متداوله،کلا ما از اون دلا نداریم که بگیره)از دست بعضیا... دیگه طاقت ندارم میخوام یکم خودمو خالی کنم اینجا:

بعضی اوقات بد میخوره تو پوز آدم!بد!بعضیا بد خالی میبندن،بد!خیلی ریلکس جلوت میشینن و باهات همراهی میکنن بعدش میرن پشت سرت زیرابتو میزنن،از آدمای زیرآب زن بدم میاد،فکر میکنین که چی؟که من اونقدر بدبختم که بشینم پشت سر یکی دیگه حرف بزنم؟همیشه گفتم،اگه از کسی بدم بیاد بهش میگم...

البته چیزی نمیگم،کم کم دارم پی میبرم مثل تو آدم کم نیست،خصوصا واسه من که اینقدر ببو گلابی ام،تو هم لنگه ی بقیه،حتی نمیخوام فکر کنه ازدستش ناراحتم،نه اصلا...

از دست خودم ناراحتم که چرا بلد نیستم موذی باشم،ببخشید موذی کلمه ی توهین آمیزیه...بهتره بگم با سیاست،عین بچه های ده ساله فکرمیکنم همه چی جلوی چشمامه در حالی که نیست،حداقل دیگه نیست...

گاهی اوقات فکر میکنم اونا بدون اینکه متوجه بشن اینکارو میکنن،شاید منم اینجوری باشم،اگه اینجوری باشم لیاقت خیلیها که خیلی رفیقن رو ندارم...احسان و علی و چند نفر دیگه...

اگه هنوز رفاقت واسم یه دنیا میارزه به خاطر همین احسان و دیگر رفیقامه،میبینم اونا هم مثل من ارزش قائلن،میدونن رفاقت مقدس ترین چیز رو زمینه،واسه ی من از عشق خیلی خیلی مقدس تر و محترم تره،خیلی...

قدیما،طرف به خاطر رفیقش جونشو میداد،تمام زندگیشو فدا میکرد،الان چی؟نصف رابطه ها که به خاطر مسخره کردن و آتو گرفتن و سوژه کردن و رفیق جیب بودنه،نصف دیگش هم که...هیچی نگم بهتره...

دلم گرفته چون با یک نفر هم که رفیق میشی،تو دلت میگی:"وای پسر،ما دوتا میتونیم مثل یک نفر در دو بدن باشیم"ولی چی؟همون یه نفر خیلی خوشگل گند میزنه بهت!خیلی راحت بدون هیچ دقدقه ای،حس وابستگی ای و ...

فقط آخرش باید توی دلت بزاریشون یه گوشه،روشون رو یک پارچه بکشی و همین...هیچی نمیگی چون لحظات باهم بودن،باهم چیزی خوردن و باهم حرف زدن و درد دل کردن با ارزشتر از اون چیزی هستن که خرابشون کنیم...باارزش تر از زندگی...

هممون شدیم اسباب بازی ای که یکم باهاش بازی میکنیم؛باهاش کیف میکنیم و بعدش که دیگه بدرد نخور شد به عنوان بازی لهش میکنیم و میندازیمش اونور...

همین

halt mich ach so fest...

فعلا...

پست قبلی هم چون خلاف ادب دیدمش حذفش کردم،شاید بعدا برش گردوندم





پستی از جنس زر مفت!

یه زری بزنیم:


اینایی که منبع نداره زرهای مفت خودمه تقریبا!!


درد من تنهایی نیست

بلکه مرگ ملتی است که:

گدایی را قناعت

بی عرضگی را صبر

و با تبسمی بر لب این حماقت ها را حکمت خداوند میداند(گاندی)


زر مفت تنها چیز مفتی است که جیبتان را خالی میکند!


ماموران راهنمایی رانندگی که هیچ!گاهی دوستان دیگر هم موقع دستگیریتان به شما میگویند:

از خوردن و آشامیدن بپرهیزید...البته از نوع شکریش!


پالون بعضی خرها خیلی خوبه!البته مشکلش اینه که خرهای پالون خوب،نمیزارن راحت سوارشون بشی!


برادرا و خواهران گرامی وطن پرست توجه فرمایید:

دقت کردین؟یکی از خیابونهامون به نام یک تروریست به اسم خالداسلامبولی نامگذاری شده(کف قشنگه رو!)

بعد خیابان کورش و داریوش و شاه عباس صفوی و اینا نداریم!

بابا سدحسن حق داره بهمون بگه عرب!راست میگه بچه مردم!


من تونستم در کمال شگفتی!!! کل رساله های توضیح المسائل رو خلاصه کنم در این جمله که:

اگه طوری باشد که خوشتان بیاید حرام است!


فیلطرینق کم آورد!میدونی کجا؟

پشت در توالت عمومی ها!


میدونی چرا زبان ما ها پارسی هستیم ولی کتابهامون ادبیات فارسی؟

چون عربها "پ"ندارن!


20:30 میگوید:

انجمن طرفداران ایرانی متالیکا به خاطر اهانت به شرع مقدس اسلام توسط یکی از کاربرهایش به حادثه ی طبس دچار شد!طوفان شن اومد آرین موند اون لا!


هر سال بچه ها با چاپ اسکناس های گنده تر خوشحال میشن!چون عیدی ها افزایش میابد!

بدبختا نمیدونن باباهاشون چی رو جقدر میفروشن که این اسکناسا گیرشون میاد!آخی!


بی سوادان قرن 21 کسانی نیستند که نمی توانند بخوانند و بنویسند.
بلکه کسانی هستند که نمی توانند آموخته های کهنه را دور بریزند ودوباره بیاموزند.(الوین تافلر)

میدونی چرا خدا دیگه مثل قدیم عذاب نازل نمیکنه و دخالت نمیکنه تو کار بشر؟

تو کفه اینه که واقعا عجب موجوداتی خلق کردم!عجب واقعا!


دستمان یک عمرست روی F1 مانده!کیبرد خرابه؟

نه،انگار هنوز اجرایمان نکرده اند!


طرف سوت هم بلند نیست بزنه میاد حرف از موسیقی میزنه،آی میسوزه آدما!!!


لطفا زر مفت نزنید!وقتی رفیقمان در یک شهر 7.5 میلیون نفری زندگی میکند و دانشجوست اما فکر اینست که خطش کد 1است یا 6یا همون ایرانول خودمون،اصلا گور بابای آزادی!قبر پدر آزادی!کله پدر آزادی!خوردن و آشامیدن ممنوع!!(بازم از نوع شکریش!!)


آدمهای کوچک اصلا اجرا نمیشوند!آدمهای معمولی اجرا میشوند و بعداز مدتی هم X میخورند،شاید هم Alt+F4،آدمهای بزرگ کلا Minimize متولد میشن!


گاهی اوقات هیچ کاری نکردن از همه کارها سخت تره!


عقل که نباشد؟جان در عذاب است؟نه خیر!عقل که باشد جان در عذاب است!


همین محرم و صفر است که... آقا غلط کردم فقط به بچه های بالا زنگ نزن!


بوبوسی مون نویز داره نمیدونم چرا!یحتمل کوک اینا رفتن پیش سران فتنه براشون موسیقی زنده اجرا کنن با سازهای محلی!


اینروزها همه فارسی وان(البته از نوع حمومش!)نگاه میکنن،شما چطوری؟خوبی؟خوش میگذره؟


همین دیگه!زر زدیم واقعا بعد اینهمه مدت!فعلا!

هر چقدر بخواید میتونید به اینپست فحش بدید!






Think about it...

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.