Diary Of A Mad Man

یه گرگ درون من زندگی میکنه...

Diary Of A Mad Man

یه گرگ درون من زندگی میکنه...

Beam of Light

انگار چیزا دارن قشنگتر میشن کم کم واسم...البته هرچند،بیشتر شبیه یه بیماریه که عود میکنه و دوباره فرو میشینه...

خب، مثل اینکه دارم به سازم میرسم، خیلی احساس خوبیه وقتی بهش فکر میکنم که بالاخره دارم میخرمش و مال خودم میشه و کلا خوبه...

یکم وضعیت جسمانیم خوب نیست،اما این دلیل نمیشه بنایی رو بزارم کنار!قضیه از این قراره که دارم کمد دیواری اتاق نگین رو 20 سانت بزرگتر میکنم و آجر و گچ و خاک و این کارا، یکم کمرم درد میکنه ولی اساسا!یه سری دردها وجود دارن که خوشایند هستن،اینم از همون نوع هستش!کلا وقتی یه کاری انجام میدم و خسته میشم احساس خوبی دارم نمیدونم چرا...ذاتاً حمال هستم بنده!

به پنجشنبه چشم دوختم که ببینم چی پیش میاد...

یکم هم پر هستم، البته چندان مهم نیست و بزرگ میشم یادم میره...

-----------------------------------

شاید بروز ندم، ولی خیلی ناراحت میشم کسی موضوع و خاصیتی رو که خودم انتخاب نکردم رو مسخره میکنه، مطمئن باشید اگه دست خودم بود هیچوقت دوست نداشتم اینجوری باشم، هیچوقت!! خودم هم دارم به خاطرش اذیت میشم، پس اینقدر نزنین تو سرم، چون اصلا خنده دار نیست...




نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد