Diary Of A Mad Man

یه گرگ درون من زندگی میکنه...

Diary Of A Mad Man

یه گرگ درون من زندگی میکنه...

شروع دوباره

خب، این هم از 20 سالگی که تموم شد...

یجورایی بگی نگی میشه گفت 1/4 ام اول زندگیم رو گذروندم و رفت پی کارش، دانشگاه هم خوارزمی تهران قبول شدم و کلاسامون هم کرج برگذار میشه که تقریبا نزدیکه و سخت نیست، هرچند باید 7 ترمه تمومش کنم بره پی کارش...

میدونی، این سال آخری خیلی سخت گذشت بعضی جاهاش...اغلب بد بود اصلا... آدمای اشتباهی، زیاد از حد حساب کردن روی آدمها، درک اشتباه ازشون و توجه نکردن به بکگراند شخصیتشون خیلی ضربه زد بهم یجورایی...ولی خب! یه سری قسمتای خوب هم داشت...

Berkley، تئوری خوندن، آهنگسازی، دانشگاه جدید، کلی اطلاعات جدید به مغزم اضافه شد و از همه مهمتر کلی آدم جدید شناختم که تقریبا از وسطای راه فهمیدم که حواسم باید جمع باشه بهشون...

بگذریم...میخوام از اول شروع کنم!

میخوام از اول شروع کنم، یه محیط جدید، یه روش زندگی جدید، یه آدم جدید بشم، با خوبی های آدم قبلیه اما کمی واقع بینانه تر، یا بهتر بگم، کمی "انسانانه تر"! انسان به معنای کلیشه ایش نه ها، به معنای واقعیش، یعنی اول خودم بعد بقیه...
کاش که بتونم فاز اولش رو رد کنم! میخوام از این به بعد بازم اینجا بنویسم، زیاد زیاد!

نظرات 1 + ارسال نظر
masih چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1391 ساعت 06:19 ب.ظ

tekrari mishi kenar zade shodi pas be ghole khodet fekre khodet bash ama hich vaght vase kasi adam nabash akhe arzeshhaye jamee to ro nemipasande vaghti bedoni mehro mohebato ehsaso adam bodan chie

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد