Diary Of A Mad Man

یه گرگ درون من زندگی میکنه...

Diary Of A Mad Man

یه گرگ درون من زندگی میکنه...

Verbal Abuse

سلام

میخواستم یچیز جدی بنویسم،بعد دیدم تکراریه واسه همه اینجور نوشتن،حالا اینسری اینجوری نوشتم!

فحش خوردین تاحالا؟

(زیاد!نه؟میدونم!تابلو بود!)

حالا یچیز جدید!

تاحالا از خودتون فحش خوردین؟

(اینم قدیمیه؟ای بابا!خز شد رفت نه؟)

نه دیگه این یکی به جان خودم جدیده!

تا حالا بدون اینکه به خودتون فحش بدید فحش خوردید؟؟؟

(نه حال کردی؟اینو عمرا اصلا نشنیده بودی!)

من الان اونجوری ام!البته فحشش چیز دار نبود شما نگران نباشید! اما داشتم به یه سری چیزا فکر میکردم به این نتیجه رسیدم که"بیشعور!احمق!الاغ!خر!خرفت!کودن!...!)

واللا!

بعد الان که دارم اینو مینویسم به این نتیجه رسیدم بدتر از من هم هست!بزن کفو!

آقا اون خیار رو بزار تو بشقاب دست بزن!

آهان!
همینه!

خب!حالا دلیلو بگم کف کنید شدید!

گاهی اوقات از اینکه نمیتونی به یکی بگی:"آی آقا جون!کچل خان!فلان!آقا من از تو خوشم نمیاد،همچین حال نمیکنم باهات،به زور تحملت میکنم،بزار برو دیگه هم اینورا نیا حالتو ندارم" آی کفری میشی!یعنی اصلا شلپه کفر!

واقعا بده خداییش!یعنی افتز!تر میزنه به اعصابت!البته من چون مریض روانیم زیاد فرقی نمیکنه اما بیشتر از این حرص میخورم که میبینم یکی میاد و میگه:"باباجون من اصلا حال و حوصله ی این یارو رو ندارم،یچیزی بهش میگم اینسری،دعوام میشه باهاش و ...."بعد جلوش لبخند ژوکوند تحویل میده و تازه مهربون تر هم میشه!ببین ذات این حرکت مشکل نداره ها،اما بعد که یکم فکر میکنی یه سوال پیش میاد آی میسوزونت!این:

نکنه من رو هم زوری داره تحمل میکنه؟نکنه داره به در میگه دیوار بشنوه؟

اینه که بهم فشار میاره،یعنی خیلی حضمش برام سخته...

فکر کن،کسی که الان جلوت نشسته داره برات از خودش محبت در میکنه تو ذهنش داره میگه:

"ای بابا پشو برو گمشو دیگه!کچل بی مصرف!"

(من مو دارم به مقدار کافی!)

این خیلی برام سخته...

مثل شکنجه میمونه یجورایی!خودم هم اینو میفهمم،یعنی اینوریش رو میتونم درست کنم!میتونم به یکی بگم "باهات حال میکنم" یا مثلا بگم "خیلی رفیقی" و این حرفها،ولی از اونور نمیتونم بگم:"کچل بی مصرف برو گمشو دیگه عوضی حالتو ندارم!"؟!؟؟!!!

واللا!معزلی شده!

واقعا این روابط انسانها عحیب پیچیدست!هنگ میکنه آدم!

کاش میشد مثلا آدما ذهن هم رو میشنیدن!فکر کن بهش!خیلی باحاله!ته خندست!مثلا یه امتحان رو تو ذهنت بیار!معلم اینچیزا رو میشنوه:

"ای بابا بهروز بده دیگه چقدر لفتش میدی!/نگاه کن کوره مرتیکه برگه ی امید عین من پر شده بر بر نگاه میکنه کور!/امم بزار اشتباه بنویسم تابلو نشه!/ای بابا امانی قبر پدرت چه سوالیه اینا آخه از کجا در آوردی!/آهان بنویسم زود با بروبچز بریم گیم نت!/عجب غلطی کردم ها/کاغذه کوش؟/دیش دان داران داش داش!"

خلاصه اینکه واقعا زندگی تازه میشد اگه اینجوری بود!

همینجا عاجزانه درخواست میکنم اگه کسی از من بدش میاد بیاد به خودم بگه حله،آخه میدونی اگه همچین اتفاقی نیوفته امکانش هست که:

"بعضی برن برای آدم قضیه بچینن و آدمو مچل کنن!"

پارانوید شدم!میدونی که؟آره همون!(خوبیش اینه که جایی برای ضربه خوردن ندارم:دی،زدن به کاهدون!)

خلاصه اینجوری دیگه،اگه زرتی بگین آدم حداقل میفهمه تلاش بیخودی نمیکنین واسه ضربه زدن و این حرفها!!!کالری نمیسوزونین بیخودی!!

واللا...

حالا اینا هیچی!بیخیال!

-------------------------------------------------------

-Marty Friedman لعنت به تو!آدم این سولوی Tornado Of Soul ات رو گوش میده بغض میکنه!ممنون!!!بهترین سولویی که تو عمرم شنیدم!بین این همه آهنگ تاحالا رو دستش نشنیدم واقعا!....فقط کلمو تکون میدم که دارم مثل چی لذت میبرم!در حد خودزنی!تو لایو سن دیگو کریس داره سولوشو میزنه خودش کیف میکنه!!!

-من مانده ام یه مشت تمرین گلابی!چیه اینا آخه!آدم حوصلش سر میره!

-بچه ها چرا من همیشه تولدها رو یادم میره؟به خدا دست خودم نیست!

-چندتا کتاب میتونید معرفی کنید راجع به سبک ها و اصول نوشتن؟

-از نظر سرعت تایپ کردن و تموم شدن این سریع ترین پست تاریخه فکر کنم چون اصلا از Backspace استفاده نکردم خودش عجیبه!

همین،خدافیز!








نظرات 3 + ارسال نظر
cfc شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:02 ب.ظ

آقا یه نفری هست عجیب حالم ازش به هم میخوره. امین نمیدونی چقدر غیرقابل تحمله .. اصلا تهوع آور. البته من بی احترامی نمیکنم بهش هیچ وقت .. هر وقت هم ببینمش سلام و احوال پرسی میکنم .. حالا اینا رو ولش، خوبی امین ؟ حال و احوالت چطوره ؟


در ضمن، وقتی علامت سوال میذاری، برای کلمه ی بعدی یدونه فاصله بده. همچین مثل الف برای کلمه ی بعدی خونده میشه علامات تعجبت

سلام رضا خوبی؟
اره منم همینجوریم!
بله...ممنون

روحی یکشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:32 ب.ظ http://lovebist.persianblog.ir/

بند اول رضا رو داشته باشید!!!

سلام روحی خوبی؟

مریم دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 03:32 ب.ظ http://alone-silence.persianblog.ir/

ای بابا سلام احوال پرسی هم که نشونه تنفر شد !
چی بگم پس؟

It Used To Be Like This!
:D
بدبختیه دیگه...
سلام چطوری؟

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد