Diary Of A Mad Man

یه گرگ درون من زندگی میکنه...

Diary Of A Mad Man

یه گرگ درون من زندگی میکنه...

Steve Harris

55سال پیش در چنین روزی،کسی متولد شد که زندگی خیلی ها مثل من رو تغییر داد

جریان موسیقی رو زیر و رو کرد،مردی که ثرش متال،هوی متال،دث متال و بلکل بخش بزرگی از موسیقی متال و راک مدیونشه...

مردی که 30 ساله بهترین بوده و هست...


Steve Harris

استیو هریس،شماره یک آهنگسازی،روح آیرون میدن در 12 March 1956 در آرزوی یک فوتبالیست حرفه ای شدن متولد شد،به درامز علاقه مند شد اما بیسیست شد،یک دیووانه ی کار واقعی،میکسر تمام کارهای آیرون میدن از 7th Son of a 7th Son و هرکاری که فکرش رو بکنید!(این خصوصیت آیرونی میدنی هاست!)

استیو هریس به گفته ی خودش تا حالا با پیک بیس نزده و هیچ وقت هم قبل از اجرا Warm Up نمیکنه،هیچوقت خیلی تمرین نکرده و هرگز حتی در زمانی که داشته بیس زدن رو یاد میگرفته زیاد تمرین نکرده و از معدود بیسیست هایی هست که از پاور کورد روی بیس استفاده میکنه،استیو بجز میکس و نواختن بیس و کیبرد و آهنگسازی چندتا از موزیک ویدئو های میدن رو هم کارگردانی کرده و بک وکال اجراهای زنده گروه هم هست

واقعا نمیدونم چجوری درموردش حرف بزنم....

استیو هریس یعنی آهنگسازی...

بدون شک میتونم بگم که بیشترین تاثیر آهنگسازی رو از استیو دارم میگیرم

Thanks Sir. Stephen Percy Harris



Hospitalized

سلام

خوبید؟

شروع کنم،یکم طولانیه این پست حرف زیاد دارم!

دیشب تولد ایمان بود،بهش تبریک میگم که بالاخره 18 رو تموم کرد!آفرین!ولی جدا امیدوارم تا آخر عمرش همیشه بدون مشکل(هرچند نمیشه!) زندگی کنه و از پس سختی های زندگی بر بیاد!

در راستای همین تولد،من که 2روز بود فقط 3 ساعت خوابیده بودم،به دلایل فنی دیشب یکم حالم خونه ایمانینا خوب نبود سرم درد میکرد یکم هم تنگی نفس داشتم،اما زیاد جدی نبود،خلاصه!اومدم خونه داشتم با احسان صحبت میکردم دیدم سرم داره گیج میره گفتم برم یه چیزی بخورم شاید بهتر بشم،فقط یادمه داشتم میرفتم سمت یخچال دیگه بقیش یادم نیست!چشم رو باز کردم دیدم ساعت 5 صبحه تو بیمارستانم،ولی چیزی نبود و عادی بود کاملا...

نکته ی جالب اینه که مامانم میگه تو بیمارستان حرف میزدی ولی الان هیچی یادم نمیاد!

جالبی این موضوع اینه که اگه براتون پیش اومده باشه اینجور موضوعات،وقتی بهوش میاین یا بیدار میشین یه حس خیلی بدی دارید!واقعا مزخرفه اصلا هنگ میکنید...

بگذریم!خوبم به جان خودم نگران نباشید به هیچ وجه!

این خونه تکونی بدجور داره ازم انرژی میگیره!احتمالا امشب یه بیهوشی دیگه داریم!(خدا نکنه!زبونتو گاز بگیر!)

واللا به خدا!دیگه مجبورم دل خودم برای خودم شور بزنه،چیه میخندی؟

اینجوریه دیگه...


چیزی که میخواستم بهش اشاره کنم امروز یجورایی خیلی داره اذیتم میکنه،بهش میگن سن!

میگن هر جی آدم سنش بالاتر میره،عقل و تجربه اش کاملتر میشه اما...

اما من فکر میکنم همیشه اینطور نیست،جدیدا به این باور رسیدم که تو این جامعه ی ما نسل جوون پخته نداریم یا خیلی کمه،جوونهای 18-19 ساله یا رفتاراشون مثل یه بچه ی 8 سالست یا اینکه بلکل شدن پیرمرد 50-60 ساله...

این خیلی تلخه...

ولش کن...اونها هم آدمن و حق زندگی کردن دارن درست مثل من...

خودم هم وقتی از یک فاصله به خودم نگاه میکنم،میبینم هیچوقت بچه نبودم...هیچوقت نوجوون نبودم،هیچوقت اندازه ای که عمر کردم نبودم...به این میگن غیر عادی بودن،خیلی بده...

اما..بالاخره من نمیخواستم اینجوری بشم،مسیر زندگی آدماست که اونها رو میسازه،من هم تقصیر رو میندازم گردن اتفاقایی که افتاد برام...

(واقعا اینکه نتونی اتفاق بدی رو بندازی گردن کسی و مقصر نداشته باشی خیلی بده،افتضاحه...)

خسته شدم دیگه...

نمیخوام بگم،اما دارم کم میارم دیگه،فقط از خدا میخوام بهم کمک کنه تا خودم رو کمک کنم،نیازی به کمک دیگران نیست،چون از دست دادن همون دیگران خودش بدترین ضربست،پس بهتره که چیزی رو بدست نیاری که با از دست دادنش ضربه بخوری...


دیروز خیلی خوش گذشت و کلا خوب بود دیگه!ممنون ایمان!

اما...

دیشب بیشتر از هر وقتی تو این 5 سال آخر زندگیم حس کردم که...

ولش کن،مهم نیست

حداقل دیگه مهم نیست...

فعلا....

شاید تا یه مدت پست ندادم،بستگی داره که شنگول باشم یا نه....




Before The Great One

سلام علیکم!

چطورین؟

آقا گفتیم آپ کنیم بعدشم حال کنیم!

اخبار جالب اینه که خب!من یعنی شخصا فردا این آقای محترم دوچرخه رو مورد عنایت ویژه قرار میدم!

حالا این هیچی!

یعنی واقعا من در تعجبم!تو تهران کسی زنده میمونه؟بابا بجای اکسیژن دارن رسما منو اکسید کربن هم نه،خود کربن رو میکنن تو حلقشون مردم!تا خونه سر درد داشتم!

چیه! اه اه اه!لعنت بر تهران بابا کرج میگیم شهرستانی بازی درمیارن مردمش درست،اما حداقل میشه نفس کشید!خفه شدیم تو این تهرون لعنتی!

حالا این هیچی!

یعنی مادر بگرید!یکاری دارم صورت میدم در حد آلکاتراز!یعنی انفجاری!

خوب حالا این هیچی!

امیر به رفیقت بگو دمش گرم خیلی باهاش حال کردم!

یک خبر خرکی:

سوییپ 3سیم میزنم خریداریم!

چشم حسود کور بشه الاهی!

بترکه چشم حسود!(عزیزم مگه کنیبال کورپسه؟)

فکر کن،یارو حسوده یهو وسط مجلس پق!چشش میترکه میپاشه به در دیوار(اه حالم بهم خورد!)

همین دیگه..برید حال کنید آپ بعدی بسیار توپ خواهد بود!

کامینگ سونگ بدم حال کنین!فعلا!




دفعه ی آخر

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

همینجوری بیخودی 2!

یک پستی در کنیم از خودمون!

سلام!

چطورین؟

خوبین؟

دماغتون چاقه؟لاغره؟چند کیلوئه؟قد بلنده یا کوتاهه؟

ازینا دیگه کلا!

آقا من یچیزی رو همین اول بگم:

ای خدا پدر مادر اون کسی رو که نت شبانه رو مجانی کرد رو بیامرزه!دمش گرم واقعا!

کلا!

بقیش!

آقا فردا حالا معلوم نیست هنوز،ولی احتمالا مثل اسب خوش میگذره!جدی جدی!

این هیچی!

فردا دارم میرم دوچرخه رو بگیرم(ای بر پدر مادرت لعنت کسی که بنزین رو لیتری 700 تومن کرد!تو روحت!)

ببینیم چی میشه...

یعنی مثل کفتار افتادم به جون این اینترنت زبون بسته دارم دانلود میکنم شبانه مجانی ای جان!!!

فقط بی پدر مادرا زدن ووپواونمون رو ترکوندن کار نمیکنه پدرسگ...ضد حال!

همین دیگه...

گیر داده بودم یه پست بدک راجع به حسی که تو گام های مختلف هست،بعد دیگه گفتم ولش کن بیخیال!

چی دیگه بگم؟؟؟؟

اوه اوه شت! یه اتفاقی افتاده در فضای وب،من الان دارم مثل اسب میخندم!ای جان!!!!!

دیگه چی....آهان!

هیچی دیگه دلم هم خیلی داره شور میزنه دیگه کم کم...اصلا یه وضعی!

یه کارایی هم دارم یاد میگیرم اصلا شوق و زوغ دارم عجیب!!!حالی میده ها!

دیگه بسه دیگه برین خونتون بابام الان میاد:دی

خدافز!