خوب!
من دوباره با این پستهای همچین بدردبخور اومدم!اینو هم جایی ندیدم و همشو خودم تحقیق و تجربه کردم!(حالا مثلا انگار 20 ساله دارم ساز میزنم!)
خب!
اولین مساله باز هم پول هستش!اما چون دیگه خودتون رو بکشید پیک گرونتر از 10 تومن نداریم!!!!پس میریم سر مسایل دیگه!
پیکها برند های مختلفی دارن،از آریا و Alice که اشغال به تمام معنا هستن شروع کنید تا به مارکهای خوب مثل:Clayton-ESP-Dunlop-Fender-Ibanez و ...
اطمینان حاصل کنید،اگه یک پیک بیشتر از 4-5 تومن قیمت داده بشه شک نکنید که فروشنده پاچه ی شما رو نشونه گرفته!مگر اینکه پیک غیر عادی باشه...
فکر کنم هممون میدونیم دانلپ شاخه!پس نمونه هارو از دانلپ میزارم...
اولین نکته:جنس پیک
یکی از تابلو ترین و قدیمی ترین جنسها برای پیک سلولوید هستش
این مدل پیکها غالبا خیلی نازک هستن و خیلی زود از بین میرن(من یدونه فندر داشتم 2 روزه گرد شد!)،بسیار آتش گیر هستن و امکان داره اگه خیلی سریع ساز بزنید تو دستتون آتیش بگیرن،اما به خاطر جنسی که دارن برای کلین زدن خیلی مناسبن...
پیکهای ژلاتینی
پیکهای ژلاتینی خیلی نرم هستن،زود خیس میشن و واقعا لیز میخورن تو دست!بیشتر برای ریفهای خیلی هوی یا کلین زدن و گیتارهای اکوستیک استفاده میشن...
پیکهای نایلونی یا همون پیک پلاستیکی معمولی:
اینجور پیکها تو دست نوازنده عرق میکنن،غالبا دیر تموم میشن و صدای خشنی رو تولید میکنن،سفت هستن و کنترل شما روی ارتعاش سیمها بیشتره...
پیکهای پلی استری
پیکهای پلی استری مثل پیکهای نایلونی هستن فقط با این تفاوت که صدای گرمتری رو تولید میکنن و یکم نرم تر هستن
مواد جدیدی که توی ساختار پیکها استفاده میشه:
لکسان:
سری Stubby از دانلپ از نمونه های این پیکها به شمار میان،این پیکها جون سگ دارند و به هیچ وجه حتی با اسلاید هم تموم نمیشن،بسیار سخت هستند و همینطور لیز و صیقلی،به همین خاطر تو سری استابی دانلپ محلی که با انگشتای دست تماس داره رو گریپ کردن که خیلی کمک میکنه...(بهترین پیکی که باهاش زدم استابی 2 mm بوده)
تورتکس یا درلکس:
فوق العاده،این پیکها رو کلیتون با نام تجاری درلکس تولید میکنه،این پیکها از فیبر های کربنی/استروییدی ساخته شدن که به هیچ وجه عرق نمیکنن،اصلا لیز نمیخورن و خیلی دیر تموم میشن،صدای گرمی تولید میکنن و در کل برای اکثر سبکهای نوازندگی مناسبن...
اولتکس:
اولتکس بهترین جنس برای پیک هستش،شفاف،نه خیلی سفت و نه خیلی نرم،صدای گرم و ماندگاری بالا از مشخصه های این پیک ه،اما تو حرارت بالا تبخیر میشه و اگه بخواید ترمولو کنید باهاش امکان داره که سریعا از بین بره...
فلز:
پیکهای فلزی،بسیار محکم و ماندگار،صدای بسیار خشن و قدرتمند و غیر قابل کنترل تولید میکنن،استیل،مس،نقره و... هم هستن...
در کل خیلی کم استفاده میشن مثلا جو ستریانی از پیکهای استیل استفاده میکنه بعضی اوقات...
بقیه پیکها هم جزو پیکهای غیر عادی محسوب میشن مثلا چوبی یا زمردی یا از اینجور چیزا....
نکته ی بعدی...!
شکل پیک:
شکل پیکی که استفاده میکنید خیلی مهمه،4تا از عادی ترین شکلهای پیک اینان:
پیکهای مثلثی خیلی بزرگن اما واقعا به صرفه هستن و انگار 3تا پیک خریدید!
پیکهای Teardrop بیشتر به درد نوازنده هایی میخورن که به طریقه ی Circular پیک میزنن یعنی دستشون دایره وار روی سیمها حرکت میکنه...
پیکهای Sharkfin که کنارشون یه طرح خاصی داره صدای خاصی رو تولید میکنن ،یجورایی انگار همزمان هم نت اصلی هم 1 اکتاو بالاتر همون نت داره اجرا میشه...در کل جالبه...
پیکهای معمولی هم که پیکن دیگه!
پیکهای نوک تیز،بیشتر بدرد نوازندگی خیلی سریع میخورن،نوک تیزشون وقتی گرد بشه دیگه بدرد نمیخورن و باید عوضشون کنید
نکته ی بعدی:ضخامت پیک
میشه گفت،مهم ترین نکته همینه!عملا صدای ساز بیش از هر چیزی به پیکی بستگی داره که استفاده میکنید،این قانون همیشه برقراره:
پیک نازک تر=کنترل کمتر،سرعت کمتر،صدای خشن تر
پیک کلفت تر=کنترل بیشتر،سرعت بیشتر،صدای تمیز تر
نکات دیگر:
خیلی مهمه چجور پیکی تو دستتون راحته،اما دقت کنید بعضی اوقات لازمه عادتهاتون رو برای نوازندگی بهتر عوض کنید!
پیکهای گریپ دار همیشه بدرد بخور نیستن!
پیکهای سیگنچر هم همینطور!
به قشنگی پیک فکر نکنید،همشون بعد 2روز پاک میشن!(بجز سری Blackline ه دانلپ)
سیمهای ضخیم تر،زودتر پیکهاتون رو نابود میکنن!
سعی کنید با انواع مختلف پیکها بتونید ساز بزنید،اگه یوقت پیک مورد نطرتون نایاب شد بتونید سوییچ کنید رو یک مدل دیگه...
پیک کوچکتر یعنی نوازندگی سریع تر،پیک بزرگتر یعنی صدای پر تر و گرمتر...
پیک کوپیکتر،خطر اینکه دستتون بخوره به سیمهای دیگه رو افزایش میده!
یه بسته آدامس Dr.Xylitol بخرید،پیکهاتون رو بریزید توش!دیگه پیکهاتون گم نمیشه...
یا اگه حوصله دارید مثل من بشینید یه بسته درست کنید براشون،خیلی شیک و خاص!
پیکی رو به عنوان انتحاب اصلی انتخاب کنید که راحت پیدا بشه...
همین،از اینکه وقتتون رو دادید ممنونم
امیدوارم خوشتون اومده باشه
سلام!
یعنی تو روحت پدرام!(شعر شد!)
امروز یعنی منو اندازه ی 2 سال حرص داد!لاغر شدم موهام سفید شد!(بازم شعر شد!ای بابا!حافظ شدیم رفت!)
رفتیم پیک گرفتیم و بازی هم دیدیم و اینا،یهو دیدم جلو گل فروشی پیاده شدیم،وا! ما و اینجور جاها؟عجیبه!
بعد دیدم نه قضیه جدیه!رفت تو گل گرفت اومد!با کلی حساسیت و این چیزا!یعنی کشت منو!آخه مردک چیکار میخوای کنی الان؟بعد دیدم خدایا این حالش خوبه؟داره میره شیرینی بگیره!!!!
خلاصه من همینجوری تو خماری بودم و اینا آقا رفت شیرینی گرفت دیگه من خماریم زد بالا!میگفت میخوام پرت کنم تو تراس خانوم سلطانپور اینا!بعد گفت که نه میخوام بدم به باباش بده به خود خانوم سلطانپور،اصلا یه وعضی!
آقا دیوانه کرد مارو رسما!آخرش برد داد مامانش فکر کنم:دی
خل کرده بود امروز کلا،هذیون میگفت!
بگذریم!
اقا اعصاب مصاب ندارم اصلا احتمالا یه پست بدم تو این Youthanasia که بزنه فیلتر کنه بلاگ رو...
یعنی چقدر یک فرد میتونه کثیف باشه..؟
یعنی لعنت به اسلام اگه حکومتش این باشه...
اصلا لعنت به اسلام اگه حکومت داشته باشه...
واقعا افتضاحه وضعیت در آینده سر جاش توضیح میدم فقط اینکه اعصابم خورده خیلی...
این حالا هیچی!
یه سری چیزای باحال انگیز دارن اتفاق میوفتن که اصلا یه چیزی!
سرعت اینترنت هم پکیده رسما!30!
خدا کنه درست بشه...
Opeth - Live In Albert Hall رو هر کی ندیده بره بمیره سنگین تره!دارم دانلود میکنمش:دی!
یعنی تا حالا خدا بوده واقعا!
من عاشق جک بلکم!یعنی واقعا دیووونست!Tenacious D Rules!!!
برای گیتاریست شدن،تمرین باید مثل سگ گردد
یعنی قشنگ دارم با زجر تمرین میکنم...
این سیمز بازی کردن هم حال میده ها!واللا به جان من!
همین!
یعنی این آپ قبلیه رو خیلی دوستش دارم!جزو آپدیت های استثنایی بود واقعا!همچین چسبید!
جدیدا یه سبک جدید دارم واسه جدی نوشتن تمرین میکنم،یهو رو میکنم نظرمیگیرم ازتون حتما...
لازم بود واقعا...
همین،ممنون!
فعلا!
دیدم حالم خوبه همچین،داشتم پستهای بلاگم رو بررسی میکردم تو این تقریبا 1سال،به این نتیجه رسیدم چقدر زود از کنترل خارج میشم که اصلا خوب نیست...
نکته ی جالب بعدی اینه که لحن نوشتنم خیلی فرق کرده و بهتر شده،در حالی که این اولین تجربه ی نوشتن من بود!حتی من زیاد هم کتاب نمیخوندم اکثر کتابهایی که میخوندم علمی بودن و کلا اصلا هیچ آشنایی ای با نوشتن نداشتم...!
یک چیز دیگه که نظرم رو به خودش جلب کرد این بود که هروقت خیلی میریختم به هم سریع میرفتم سراغ خدا ! اما وقتی شنگول بودم کسی اسمی از خدا نمی آورد! اینجوریه دیگه!
فکرش رو هم نمیکردم که یه روزی به اینجا برسونمش،یجورایی رو 10-20 تا پست حساب کرده بودم...حدودا هم 1000 تا Viewer نهایتا 1500تا اما خیلی همه چی فرق کرد...
شاید...
بزار از همون اولش یه نگاه بندازم بهش...
شاید اصلا فکرش رو هم نمیکردم اونروزی که تو سایت Evanescence.ir ثبت نام کردم کاربر تاثیر گذاری براش بشم...یعنی اون موقع خیلی بچه بودم!کوچیک بودیم دیگه..!
یه وقتایی که اونجا بحث فروم بقلی میشد اصلا فکرش رو هم نمیکردم بشم ناظر اونجا! اصلا به ثبت نام تو اونجا هم فکر نمیکردم!اصلا هیچ!
اون روزی که شروع کردم به آرشیو کردن عکسها اصلا تصور Save کردن 8765
تا عکس برام غیر ممکن بود!گفتم دیگه آخرش 1000تا!سگ خورد 2000تا!چه برسه
همرو زیپ کنم آپلود کنم!عمرا یعنی!
همیشه اون روزای اول که به دوستای صمیمی الانم PM خصوصی میدادم یادم میمونه!چه مکافاتی بود واقعا!یعنی عمرا تصور اینکه بشین دوستم یا رفیقم اصلا غیر ممکن بود!روزهای اولی که با زور به ملت سلام میکردم و "شما" "شما" میکردم کجا و الان کجا واقعا!
مثلا همین رفیق شدن با علی،تو اون دی ماه سرد اون پارک میدون آزادگان
اولین بار دیدیم همدیگه رو!یعنی یک درصد هم تصور نمیکردم آخرش به اینجا
بکشه!اصلا فکرش رو نمیکردم که بیس نگیرم!اصلا فکر بند داشتن و ارائه دادن
موسیقی رو نمیکردم!اون روزی که ساز خریدم یکی بهم میگفت 4ماه بعد ریف مستر
رو میزنی میترکیدم از خنده،اصلا مسخره بود!
چه کارهایی که نکردم تو این 3 سال و اندی...!اون نوشته اونسنس که با
پدرام نوشتیم رو دیوار!تیشرتم رنگی شد!وای خدا...!چه سوتی هایی که ندادم
تو فضای وب این مدت!یادش به خیر یه زمان اومدم پست بزارم،تاپیک جدید زدم
سینا H پاکش کرد!حالا خودم دارم همون کارو میکنم!فکر میکردم مثلا اینایی
که مدیر یا ناظرن از فضا اومدن! فشارم میوفتاد 600 تا پست میدیدم زیر نام
کاربری بچه ها!
یادش به خیر مدرسه جدید...اون موقع تازه تو جو المپیاد و کتاب خور بازی
بودم یعنی کتاب جدا نمیشد از دستم،دیگه با این پدرام (سر قضیه God Of War،
فرداش اومد مدرسه هنگ کرده بود!) دوست شدم و از را بدر کرد
مارو!میبینی؟رفیق ناباب به این میگن!(یکی از بهترین رفیقای تاریخ!)
کلی دوست خوب پیدا کردم!کلی رفیق باحال و (کسی نشنوه،اما رفیق بد هم بود!)
فکرشم نمیکردم این وب لعنتی اونقدر ظرفیت داشته باشه که مثلا من و علی اینجوری بشیم با هم!
یکی از معایب این موضوع و ازتغییرات بد در حین این 2-3 سال هم این بود که مارو فحشی کردن!کمی تا قسمتی البته!بده خب دیگه!
طرز فکرم هم خیلی فرق کرده...یجاهاییش بهتر شده،یه جاهاییش بدتر...مثلا تو این مسائل دینی مذهبی و این چیزا یکم اعتقادم کمتر شده و جاش رو تفکر منطقی گرفته و از لحاظ سیاسی اجتماعی هم اون موقع کمونیست رادیکال تری بودم نسبت به الان!(همش تقصیر علی ه!)...
که خب هم خوبه هم بده!نمیدونم دقیقا کدومه!
اما در کل...امشب که دارم اینو مینویسم، اززندگیم تو این 2-3 سال
راضیم...اشتباه زیاد کردم و امیدوارم اونایی که به خودم ضربه زدم رو جبران
کنم و اونهایی رو هم که به دیگران ضربه زدم رو ببخشن !اگر هم نبخشیدن هم
که هیچی...زندگی ادامه داره!اما برای بخشیده شدن هرکاری لازم باشه میکنم...بازهم زندگی ادامه داره!
از خدا،مامان و بابام،رفیقام و خودم برای این 2-3 سال زندگی خوب ممنونم
اینجارو اکثرا دوستام میخونن؛برای عوض کردن طرز فکرم ممنون،برای موسیقی
ممنون،برای انگیزه ممنون،برای شجاعت ممنون،برای همه چیز ممنون...
و اینکه،چرا من اینقدر بدبین شدم؟داره اذیتم میکنه مگه نه؟
اتفاقات بد هم خیلی داشت...بدترینش هم اونایی که باید بدونن میدونن،اما از پسش بر میام،نگران نباشید!
ممنون
-----------------------------------------------------------------------------------------------
-یعنی پدرام دمت گرم! این Dead Space2 خداست!
-یعنی از این نکرومورف ها بریزن شصداد تا با اون مسلسل 3تاییه ببندیشون
به گلوله!آی مثل سگ حال میده!بعد با پوتین پدرام بزنی تو کلشون!آی حال
میده ها!
-رفاقت یعنی همه چیز من،وقتی پای رفاقت بیاد وسط دیگه مادر و پدر برام معنی ندارن (هرچند،اونها هم رفیق من هستن!)،هیچ چیزی رو بالاتر از رفاقت نمیدونم،ازهمه چیز مهم تره...رفاقت واسه من فقط خوش گذروندن با یه آدم دیگه و انجام کاری برای من نیست،رفاقت یعنی دوست داشتن یک آدم دیگه به معنای واقعی،یعنی اینکه بدون اینکه برات مهم باشه قراره چه اتفاقی بیوفته خوبی رفیقت رو بخوای،رفاقت یعنی دوست داشتن رفیقت فقط به خاطر اینکه خودشه،خود خود خودش!نه کس دیگه ای و نه چیز دیگه ای...نه کمتر و نه بیشتر!البته خیلی کم پیش میاد که بتونی همه ی این کارها رو انجام بدی!!!!
چه اشکالی داره آدم یکم هم محبت خرج رفیقش بکنه؟جالب اینجاست که همین رفیقا هستن که تا آب تو دلتون تکون میخوره هواتون رو دارن و نگرانتون میشن...
رفاقت یعنی وقتی با هم جر و بحث و دعوا و فحش فحشکاری هم میکنین فرداش زنگ بزنید به رفیقتون و بگید:
"پدرام میای بریم بیرون؟"
^این جمله ی آخر معنی داره ها!در پس خودش معناها داره!
-به در گفتم دیوار بشنوه!بشنو!
همین دیگه!چاکر شما!
خدافز!
سلام
خوبین؟
چه خبر؟
آقا اینورا هم خبری نیست،فقط دارم آپ میکنم یوقت برگشتم بخونم به این فکر نکنم که اینجا چرا آپ نکردم!
حالم خوبه،از نظر جسمی هم چیز دندون گیری شدم!کلا همه چی خوبه...
فقط چندتا موضوع رو اشاره کنم:
آقا یعنی هرکی این Dead Space2 رو نخره و بازی نکنه از ما نیست!ته بازیه ناموسا!
خیلی خوبه!
گری مور هم رفت...دوسش داشتم...روحش شاد
کاش فکر قیچی کردنی بود...یعنی میتونستی وقتی میبینی که فکرت داره الکی چیزهای مزخرف قدیمی رو رو میکنه و اذیتت میکنه،همونجا قیچیش میکردی مینداختیش دور....
یچی میاد تو خودش یه ذره ست اما تهش یه قطار درست میکنه این هوا...قطاره هم رحم و مروت نداره میزنه خار مادر مغز و افکارت رو آسفالت میکنه...
لعنتی بدجور اذیت میکنه مخه...شما ببخش!
اصلا مهم نیست...
سلام
میخواستم یچیز جدی بنویسم،بعد دیدم تکراریه واسه همه اینجور نوشتن،حالا اینسری اینجوری نوشتم!
فحش خوردین تاحالا؟
(زیاد!نه؟میدونم!تابلو بود!)
حالا یچیز جدید!
تاحالا از خودتون فحش خوردین؟
(اینم قدیمیه؟ای بابا!خز شد رفت نه؟)
نه دیگه این یکی به جان خودم جدیده!
تا حالا بدون اینکه به خودتون فحش بدید فحش خوردید؟؟؟
(نه حال کردی؟اینو عمرا اصلا نشنیده بودی!)
من الان اونجوری ام!البته فحشش چیز دار نبود شما نگران نباشید! اما داشتم به یه سری چیزا فکر میکردم به این نتیجه رسیدم که"بیشعور!احمق!الاغ!خر!خرفت!کودن!...!)
واللا!
بعد الان که دارم اینو مینویسم به این نتیجه رسیدم بدتر از من هم هست!بزن کفو!
آقا اون خیار رو بزار تو بشقاب دست بزن!
آهان!
همینه!
خب!حالا دلیلو بگم کف کنید شدید!
گاهی اوقات از اینکه نمیتونی به یکی بگی:"آی آقا جون!کچل خان!فلان!آقا من از تو خوشم نمیاد،همچین حال نمیکنم باهات،به زور تحملت میکنم،بزار برو دیگه هم اینورا نیا حالتو ندارم" آی کفری میشی!یعنی اصلا شلپه کفر!
واقعا بده خداییش!یعنی افتز!تر میزنه به اعصابت!البته من چون مریض روانیم زیاد فرقی نمیکنه اما بیشتر از این حرص میخورم که میبینم یکی میاد و میگه:"باباجون من اصلا حال و حوصله ی این یارو رو ندارم،یچیزی بهش میگم اینسری،دعوام میشه باهاش و ...."بعد جلوش لبخند ژوکوند تحویل میده و تازه مهربون تر هم میشه!ببین ذات این حرکت مشکل نداره ها،اما بعد که یکم فکر میکنی یه سوال پیش میاد آی میسوزونت!این:
نکنه من رو هم زوری داره تحمل میکنه؟نکنه داره به در میگه دیوار بشنوه؟
اینه که بهم فشار میاره،یعنی خیلی حضمش برام سخته...
فکر کن،کسی که الان جلوت نشسته داره برات از خودش محبت در میکنه تو ذهنش داره میگه:
"ای بابا پشو برو گمشو دیگه!کچل بی مصرف!"
(من مو دارم به مقدار کافی!)
این خیلی برام سخته...
مثل شکنجه میمونه یجورایی!خودم هم اینو میفهمم،یعنی اینوریش رو میتونم درست کنم!میتونم به یکی بگم "باهات حال میکنم" یا مثلا بگم "خیلی رفیقی" و این حرفها،ولی از اونور نمیتونم بگم:"کچل بی مصرف برو گمشو دیگه عوضی حالتو ندارم!"؟!؟؟!!!
واللا!معزلی شده!
واقعا این روابط انسانها عحیب پیچیدست!هنگ میکنه آدم!
کاش میشد مثلا آدما ذهن هم رو میشنیدن!فکر کن بهش!خیلی باحاله!ته خندست!مثلا یه امتحان رو تو ذهنت بیار!معلم اینچیزا رو میشنوه:
"ای بابا بهروز بده دیگه چقدر لفتش میدی!/نگاه کن کوره مرتیکه برگه ی امید عین من پر شده بر بر نگاه میکنه کور!/امم بزار اشتباه بنویسم تابلو نشه!/ای بابا امانی قبر پدرت چه سوالیه اینا آخه از کجا در آوردی!/آهان بنویسم زود با بروبچز بریم گیم نت!/عجب غلطی کردم ها/کاغذه کوش؟/دیش دان داران داش داش!"
خلاصه اینکه واقعا زندگی تازه میشد اگه اینجوری بود!
همینجا عاجزانه درخواست میکنم اگه کسی از من بدش میاد بیاد به خودم بگه حله،آخه میدونی اگه همچین اتفاقی نیوفته امکانش هست که:
"بعضی برن برای آدم قضیه بچینن و آدمو مچل کنن!"
پارانوید شدم!میدونی که؟آره همون!(خوبیش اینه که جایی برای ضربه خوردن ندارم:دی،زدن به کاهدون!)
خلاصه اینجوری دیگه،اگه زرتی بگین آدم حداقل میفهمه تلاش بیخودی نمیکنین واسه ضربه زدن و این حرفها!!!کالری نمیسوزونین بیخودی!!
واللا...
حالا اینا هیچی!بیخیال!
-------------------------------------------------------
-Marty Friedman لعنت به تو!آدم این سولوی Tornado Of Soul ات رو گوش میده بغض میکنه!ممنون!!!بهترین سولویی که تو عمرم شنیدم!بین این همه آهنگ تاحالا رو دستش نشنیدم واقعا!....فقط کلمو تکون میدم که دارم مثل چی لذت میبرم!در حد خودزنی!تو لایو سن دیگو کریس داره سولوشو میزنه خودش کیف میکنه!!!
-من مانده ام یه مشت تمرین گلابی!چیه اینا آخه!آدم حوصلش سر میره!
-بچه ها چرا من همیشه تولدها رو یادم میره؟به خدا دست خودم نیست!
-چندتا کتاب میتونید معرفی کنید راجع به سبک ها و اصول نوشتن؟
-از نظر سرعت تایپ کردن و تموم شدن این سریع ترین پست تاریخه فکر کنم چون اصلا از Backspace استفاده نکردم خودش عجیبه!
همین،خدافیز!