Diary Of A Mad Man

یه گرگ درون من زندگی میکنه...

Diary Of A Mad Man

یه گرگ درون من زندگی میکنه...

روز اول سال 90

خوب خوب!

سال نو اومد و بازهم یک چک پوینت دیگه...تا حالا شده 19 تا...

خب،این سالی که گذشت یجورایی میشه گفت از خاصترین سالهای زندگی من بود،از خودم تو این سال با اینکه خیلی اشتباه کردم و به خاطرش از همه معذرت میخوام،اما راضیم...

از یه قسمتیش خیلی خوشم میاد،اینکه فهمیدم هنوز همونقدر که میخوام اراده دارم،همونقدر که میخوام میتونم از پس خیلی چیزا بر بیام...دمم گرم!

یجور بدی هم ضربه خوردم،اما افتخار میکنم که هنوز سرپا هستم و از هیچکس،تاکید میکنم هیچکس هم گله ندارم!دم همتون گرم!

امروز اولین روز سال نو ه...

هرسال تو این روز میریم پیش اونایی که پیش ما نیستن،با مامان بزرگ و خاله و دایی و ...،پیش خاله ام که اصلا ندیدمش،پیش بابابزرگم،پیش مامان بزرگ مامانم و از همه مهمتر پیش مهناز خواهرم...

قشنگترین لحظه ی سال نو ما اینجاست،همه هستیم،همه دور هم...خیلی فضاش رو دوست دارم،حتی بیشتر از وقتی که تنهایی میرم اونجا...همش حس میکنم مهناز هم خوشحاله که ما همه کنارشیم...

بعدش همه میریم جایی که الان هستیم!خونه ی مامان بزرگمینا،واقعا کیف میده!هر چند کل خونشون رو خودم تکوندم و در کل دیگه عادی بود برام ولی واقعا کیف داد!مهدکودکی بود برا خودش!3تا بچه های خاله ام و روناک دختر داییم(البته اون فعلا حساب نمیشه!) بودن که از سرو کله ام بالارفتن دیگه جون نمونده برام،در کل خیلی خوش گذشت،الانم خیلی خسته ام!

این سالی که گذشت،خیلی چیزا رو برای من آشکار کرد،خیلی چیزا یادم داد،یادم داد که خوب بودن به اسم نیست،به رفتاره،یادم داد که بهترین آدما خودشون رو بدترین میدونن،یادم داد که اشتباهاتم رو قبول کنم،یادم داد ببخشم و فراموش کنم،بهم نشون داد چقدر ظاهر و باطن آدمها میتونه متفاوت باشه،بهم فهموند که آدم ها همونقدر که میتونن خوب باشن،بد هم هستن،بهم نشون داد که دوستی و رفاقت چقدر با ارزشه...

برای اینهمه تجربه ممنون

تغییر،تغییر و تغییر،اینکاریه که امسال باید انجام بدم،رک تر باشم،یکم بیشتر به کارهایی که دارم میکنم فکر کنم و بازهم قویتر باشم،قویتر از همیشه...

سال گذشته خیلی بالا پایین شدم،وقتی حس میکردم همه چیز دارم یهو نگاه میکردم و میدیدم هیچی ندارم،اما به این باور رسیدم که همه چیز خودم هستم...خودم

دوست دارم امسال با همه آشتی کنم(هر چند من با کسی قهر نکردم که بخوام آشتی کنم!)دوست دارم امسال کسی رو ناراحت نکنم،حداکثر تلاشم رو میکنم...

ممنون از اینکه یکسال دیگه تحملم کردید،ممنون

سال خوبی داشته باشید

بازهم ممنون

امین



------------------------------------------

برای خدا:

اگه تو داری کنترلش میکنی،نذار بهم ضربه بزنه...میترسم این دیوار بریزه...

از تو هم ممنون


نظرات 4 + ارسال نظر
روحی دوشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 05:33 ب.ظ

سال نو مبارک.
خوشحالم که تجربه های با ارزشی کسب کردی.
امیدوارم سال ۹۰ سالی ژر از موفقیت و خالی از غصه واست باشه
دوست عزیزم
امیــــــــــــــــــــــــــــــــن

مبارک خودتی!
چه خوب بالاخره من یکی رو خوشحال کردم!
رژ موفقیت؟؟جدید اومده؟تولد خواهرمه بخرم براش!
دوست ندارم زندگیم خالی از قصه باشه...اما نه در اون حد که یهو بزنه نابودم کنه بده اما قصه ی کم کم...خوبه،آدم قوی میشه
بابا اینقدر قلب اینا ول نده فکر بد میکنن!
دیگه وقت زن گرفتنمه جان من مراعات کنید!

cfc دوشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 05:57 ب.ظ

خوبه خب ..
ایشالله این تجربه ها آینده ی بهتر و بهترترترتری رو برات رقم بزنه ..

خوبس
برای تو هم همینطور،ترترتر!

cfc دوشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 05:58 ب.ظ

راستی این ول کردن خیلی جالب نیستا ..
ببین میتونی به تقدیم کردنی چیزی تغییرش بدی ؟

رضا من از این واژه ی منحوس استفاده نکردم ها!جان تو سرچ کردم از مصدر"ولیدن" اصلا فعل نداشتم....
نمیدونم!

Ya samaN سه‌شنبه 2 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:35 ب.ظ

نوروز مبـــارک امین جان، امیدوار سال خوبی باشه واسه همه !!
موفق باشی

ممنون
چی بگم من الان واقعا؟؟معزلی شده!واللا!
یه وضعی اصلا...!
شما هم همینطور
آخی!

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد