Diary Of A Mad Man

یه گرگ درون من زندگی میکنه...

Diary Of A Mad Man

یه گرگ درون من زندگی میکنه...

خوابم نمیاد!

سلام!

چطورینگ؟

آقا اول عرض سلام دارم خدمت اونایی که مارو فحش دادن کلی،و عرض کنم که طبق بررسی هایی که امروز انجام دادم،اون میز آلاچیغ هیچ صدمه ای ندیده و عین قبله،فقط اونجایی که دوبار آتش روشن کردیم یکم رنگش باد کرده ولی اصلا تغییر رنگ نداده و اینکه هیچی دیگه...دلتون بسوزه!

قضیه ی آپ کردن امروز رو بگم،راستش قصد نداشتم آپ کنم!داشتم تو وبلاگهای دوستام میگشتم،دیدم یکی چندتا کمد مختلف رو نشون داده و یکم راجع بهشون و شخصیت صاحب کمد بحث کرده!حالا یعنی این کمد صاحبش چجور آدمیه؟البته همیشه هم اینجوری نیست،اگه وقت نداشته باشم یخورده بهم ریخته میشه ولی کلا اعصابم خورد میشه وقتی بهم ریختست!روانی میشم!

راستی یادم رفت بگم!گیتار کلاسیک گرفتم تو همون عکس بالایی هست!بد نیست،55 تومن خریدم،تنها مشکلی که داره پشتش ترک ورداشته یکم ولی خوبه باز!با علی نقشه کشیدیم روش رو پر نوشته و عکس و چرت و پرت کنیم باحال میشه!

آی تو این چند روز هی با پدرام رفتیم دنبال درامز،گیر داده دیگه!کلی گشتیم اولش حوالی 300-400 میگشتیم،اما دیگه این آخرا 1.400 و 1.600 قیمت میکردیم!دنبال وامیم دیگه خدا کنه جور بشه بتونیم یه کیت مشتی جمع کنیم،در کل خیلی با پدرام بیرون میرم تقریبا کلا باهمیم...

وای خدا چقدر این مترو به طویله شباهت داره!!!به صورت کاملا مجبوری!!!(من باید ایستگاه طرشت پیاده بشم،پیاده برم ستارخان)رفتم ایستگاه امام خمینی،بعد دیگه جمعیت رو در ساعت 5 عصر تصور کن!!!!قشنگ آبلمبو شدیم با پدرام،خیلی جالب بود توی مترو با شیب 30 درجه انحراف وایساده بودم ولی نمیافتادم!کیفم رو هوا مونده بود انگار اومدی فضا!ولی قشنگ له شدیم خیلی حال داد،مثل بز هل میدادن ملت همدیگه رو،اصلا یه چیز عجیبی بود واقعا تاحالا باهاش برخورد نداشته بودم...

خلاصه اینکه عجب چیزی بود واقعا!یه آقای محترمی خیلی راحت و ریلکس دستش رو کرده بود توی جیب داخل کاپشنم،یکی دیگه هم دستش توی جیب شلوار رفیقم بود واقعا کف کردیم!کفیدیم!

همین فعلا،فردا ساعت 10 میخواییم با ایمان و علی و پدرام بریم کوه دیوونه بازی!:دی!

خودافظ!


فرداش:

خوب الان برگشتیم ما!

واقعا خوش گذشت و کلی خندیدیم!جاتون خالی خیلی کیف داد،اما به جای ساعت 10 ،2ظهر رفتیم!

گیتارم رو هم دستمایه ی هنر 4 بشر قرار گرفت و خودم هم یه کارایی باهاش میکنم و بعدا عکسش رو میزارم ببینید...

وای خدا،فردا سر کار!

فعلا!

پ.ن:دیدید درست شد!!!







نظرات 9 + ارسال نظر
۳۳ شنبه 13 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:19 ق.ظ

یعنی واقعا نظر میخوای راجع به شخصیت صاحب اون کمد ؟
یعنی بگم ؟
بگم ؟

حالا که با مصائب مترو آشنا شدی فکر کنم میتونی بفهمی وقتی میگی از اول خط تجریش پاشم بیام ایستگاه کرج چه حالی میشم (حالا خوبه 2 بار بیشتر نیومدم)

چیز!
یبار اومدی کرح!یبار قبلش اومدی تا چیتگر!
!!!

احسان شنبه 13 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:11 ب.ظ http://dadadudu.blogfa.com

آآآآه ه خدای من!!!
مبارکه.
این بیشتر به موزه شباهت داره تا کمد! بابا بریزش بهم چیه وضعیه این آخه!
ااا منم درامز می خواااااام!
خوش بگذره... دعا کن سال دیگه بیام پیشت...
دلم برات شده اینقدر! (همینقدر!)

مگس نره تو دهنت!
آخه وقتی بهم ریخته باشه باید کلی وقت صرف کنی تا چیزی رو که دنبالش میگردی پیدا کنی،با صرف یکم وقت و مرتب کردنش راحت همه چی توش پیدا میشه!
میخرم برات!(مدل دارم برات!)
آره،دعا!
منم!

HATE یکشنبه 14 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:26 ق.ظ http://megaslip.persianblog.ir/

اصلا خوشم نمیاد اتاقم یا کمدم مرتب باشه اصلا حال نمیکنم!

جای منم خالی میکردید،یه پیک به یادم میذاشتید

آخر عاقبتت همینه دیگه!
جا زیاد بود اونجا،کجا؟
مگه پیک مفته؟حیف پیک!

Ellin یکشنبه 14 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:02 ب.ظ

تو پست بعدیت از اون الاغه یه عکس واضحتر بذار!
اینا الکی غر میزنن به حرفشون گوش نکن! بچه های شلخته!
همینجوری کمدتو تمیز نگه دار، فقط جای الاغه رو عوض کن! آفرین مامان!

گیر دادی به الاغه ها!
باید یه فص کتک حسابی بخورن!
باشه!

روحی یکشنبه 14 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:18 ب.ظ http://lovebist.persianblog.ir/

گیتار کلاسیکت تا بدستان مبارک من نوازش نشه بدرد نمیخوره
فهمیدی؟
چهارشمبه میاری میریم تنیس واست تبرکش میکنم
فهمیدی؟؟؟؟

ای دستان پرتوان برس به داد این ناتوان!
فهمیدم!
چهارشنبه؟باشه ولی پدرام نیست!تهرونه!
فهمیدم!

Ellin دوشنبه 15 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:02 ب.ظ

می گم نمیشه کاری کنی جای عکس شترمرغ عکس الاغه رو نشون بده اون بالا؟

اگه میشد خیلی خوب میشد!
نمی شه حیف!

روحی دوشنبه 15 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 04:58 ب.ظ http://lovebist.persianblog.ir/

سلام امین جان
آقا یه خبر دااااغ داغ
وبلاگم آپ شد بدیو بدیو بیا منتظرتما

^الهه تو هم بیا منتظرتم

^احسان جون تو رو شخصا میام تو وبت دعوت میکنم :دی

سلام!
سوخت بلاگ!
میبینم که تهدیدات و تمهیدات بنده جواب داده!
دیگران رو هم دعوت میکنه واس من!!!

Ellin سه‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 02:40 ب.ظ

الان من و احسان دیگرانیم؟

هان؟
غلط کردیم!

احسان سه‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:18 ب.ظ http://dadadudu.blogfa.com


فقط اینجوری میشه جواب داد این نگاه رو!

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد